سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنگ دل

گل های رز فوق العاده زیبا و رنگارنگ


نوشته شده در دوشنبه 90/10/26ساعت 12:29 صبح توسط ونوشک نظرات ( ) |

تحقیقات نشان می دهد که داشتن ارتباط خوب روابط را ارتقاء می بخشد، همچنین صمیمیت، اعتماد و حمایت بین طرفین را نیز بیشتر می کند. عکس این مسئله نیز صادق است: ارتباط بد صمیمیت را از بین برده، عدم اعتماد و اطمینان ایجاد می کند و حتی موجب تحقیر و اهانت بین دو طرف می شود. در زیر به چند نمونه از رفتارها و الگوهای ارتباطی ضعیف، منفی و حتی مخرب اشاره می کنیم که هر دعوا و مرافعه ای را بدتر می کند.

1- اجتناب از دعوا به طور کل:
به جای صحبت کردن درمورد مشکلات در یک جو آرام و توام با احترام برخی افراد سعی می کنند هیچ چیز درمورد مشکلات و دلیل ناراحتی خود به طرف مقابل نگویند و بعد آن را یکباره به صورت عصبانیتی وحشتناک بیرون می دهند. این به نظر راهی کم استرس تر می آید-که بخواهید به طور کل از بحث و مشاجره دوری کنید—اما معمولاً استرس بیشتری برای هر دو طرف ایجاد می کند چون با آن انفجار عصبانیت، تنش، خشم و مشاجره بیشتری بین دو نفر ایجاد خواهد شد. پس بهتر این است که به راحتی و با آرامش خاطر درمورد مشکلات خود با هم بحث کنید.

2- حالت دفاعی گرفتن:
بعضی ها به جای اینکه گله و شکایت های طرف مقابل را با دیدی منتقدانه و با میل شخصی مورد توجه قرار دهند و نقطه نظرات او را درک کنند، سعی می کنند هرگونه اشتباه و خطای خود را انکار کنند و به هیچ طریق زیر بار نمی روند که ممکن است خودشان موجب بروز مشکل شده باشند. شاید به نظر برسد که انکار مسئولیت استرس را در کوتاه زمان کمتر می کند اما در طولانی مدت موجب بروز مشکلات بسیاری خواهد شد.

3- تعمیم افراطی:
بعضی ها وقتی اتفاقی می افتد که چندان به مذاقشان خوش نیست با عمومیت دادن آن مشکل را بیرون می دهند. هیچوقت جملات خود را با "تو همیشه….” یا "تو هیچوقت…” مثل "تو همیشه دیر میای خونه” یا "تو هیچوقت کارایی که من دوست دارم را انجام نمیدی” شروع نکنید. کمی مکث کنید، فکر کنید و ببینید آیا این جمله ها واقعاً صحت دارد. همچنین هیچوقت با پیش کشیدن مشکلات قدیمی سعی نکنید که مشاجره را بدتر کنید.

4- حق داشتن:
اگر بخواهید فکر کنید که برای هر کاری روش "درست” و روش "غلط” وجود دارد، و روش شما همیشه "درست” است، رابطه تان خراب خواهد شد. هرگز نخواهید که طرفتان هم مثل شما به قضایا نگاه کند و اگر دیدگاه آنها متفاوت بود، جنگ و جدال راه نیندازید. همیشه به دنبال مصالحه باشید و یادتان باشد که هیچوقت یک روش "درست” یا "غلط” محض وجود ندارد و ممکن است هر دو نقطه نظر کاملاً صحیح باشند.

5- روانکاوی:
بعضی ها به جای اینکه درمورد افکار و احساسات طرف مقابلشان سوال کنند، فکر می کنند که می دانند که طرفشان به چه چیز فکر میکند یا درمورد یک مسئله خاص چه احساسی دارد و معمولاً هم این تفسیرها منفی است. مثلاً وقتی طرفشان دیر سر قرار می آیند، پیش خودشان فکر می کنند که برای او اهمیت ندارند. این کار دشمنی و سوءتفاوم بین دو طرف ایجاد می کند.

6- گوش ندادن:
بعضی افراد به جای اینکه خوب به حرفهای طرف مقابلشان گوش کنند و حرفهای او را درک کنند، موقعی که طرفشان مشغول صحبت کردن است، حرف او را قطع می کنند، چشمانشان را اینطرف و آنطرف می گردانند یا به آنچه خودشان می خواهند در جواب بگویند فکر می کنند. اینکار باعث می شود نتوانید به خوبی از نقطه نظرات طرف مقابلتان مطلع شوید. هیچوقت اهمیت گوش دادن به حرفهای همدیگر را دست کم نگیرید.

7- تقصیر را گردن دیگری انداختن:
بعضی افراد با انتقاد از طرف مقابل و مقصر دانستن او برای موقعیت حاضر با مشکل برخورد می کنند. هیچوقت ضعف های خود را قبول نمی کنند و به هر قیمتی که شده دربرابر آن ایستادگی می کنند چون فکر می کنند با قبول ضعف هایشان از اعتبارشان کم می شود. به جای این رفتارها باید سعی کنید هر دعوا و مشاجره را فرصتی بدانید برای بررسی منتقدانه وضعیت، ارزیابی نیازهای هر دو طرف و رسیدن به یک راه حل که به هر دو کمک کند.

8- سعی در برنده شدن در دعوا:
هدف از بحث بین دو نفر باید درک متقابل و رسیدن به توافق نظر یا راه حل باشد که نیازهای هر دو طرف در آن ملاحظه شود. اگر سعی دارید نشان دهید که طرف مقابلتان چه اشتباهاتی انجام داده است، احساسات او را دست کم بگیرید و محکم روی نظر خودتان بایستید، بدانید که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده اید.

9- حمله های شخصیتی:
گاهی اوقات برخی افراد هر عمل منفی ازطرف مقابل را جدی گرفته و آن را نقص شخصیتی او قلمداد میکنند. مثلاً وقتی شوهری جوراب خود را اینطرف و آنطرف خانه می اندازد، زن آن را یک اشکال شخصیتی در او قلمداد کرده و برچسب تنبل بودن و بی ملاحظه بودن را به او می چسباند. این روش در هر دو طرف درک و احساس نادرست ایجاد می کند. یادتان باشد که درهر شرایطی برای شخصیت طرف مقابلتان احترام قائل باشید حتی اگر رفتاری از او را دوست نداشته باشید.

10- توپ را به زمین مقابل شوت کردن:
وقتی یک طرف می خواهد در مورد مشکلی در رابطه صحبت کند، طرف مقابل حالت دفاعی به خود می گیرد و از صحبت کردن یا حرف زدن با او طفره می رود. این نوعی بی احترامی به فرد مقابل است و در برخی موقعیت های خاص، حتی اهانت آمیز است و موجب شدت گرفتن مشکل هم می شود. اینکار نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بلکه موجب جریحه دار کردن احساسات طرف مقابل و خراب شدن رابطه هم می شود. پس بهتر است که با احترام و علاقه به حرفهای طرف مقابل خود گوش کنید.

” و بطور کلی به جای اینکه دست به هر کاری بزنید که به او بفهمانید که دوستش دارید به او بگویید که دوستش دارید. ”


نوشته شده در یکشنبه 90/10/25ساعت 11:0 عصر توسط ونوشک نظرات ( ) |

شاید 20-30 سال پیش، بیشتر ازدواج ها با تفاوت سنی زیاد میان زنان و مردان صورت می گرفت .خیلی هم تعجب آور نبود که مثلا یک مرد، 10-15 سال از همسرش بزرگتر باشد. در این موقعیت مسلما ازدواجهای با همسر همسن و یا برعکس(مرد کوچکتر از زن) یا صورت نمی گرفت و یا اینکه بسیار بندرت و در شرایط خاص صورت می پذیرفت.

اما با گذر زمان، ایجاد تغییرات در شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه، حضور بیشتر خانم ها در اجتماع و تغییر نگرش افراد باعث شد که تعداد پسرهایی که با دخترانی بزرگتر از خود ازدواج می کنند بیشتر شود و این در حالی است که در فرهنگ و عرف ما تا به حال رسم بر این بوده که پسرها با دخترانی کم سن تر از خود ازدواج کنند.

شاید یکی از مهمترین علل این مساله این باشد که روابط کاری و اجتماعی زنان و مردان بیشتر شده و از طرف دیگر حضور بیشتر دختران در دانشگاه موجب گردیده احتمال آشنایی پسران با دختران بزرگتر از خودشان افزایش یابد و در نتیجه متقاضیان این نوع ازدواج ها زیادتر از گذشته گردد. در این شرایط خانواده ها نگرانی های زیادی پیدا کرده و از یک طرف نگران آینده ازدواج فرزندشان هستند و از طرف دیگر نگران حرفهای تمام نشدنی اطرافیان و در نتیجه بیشتر اوقات برخورد با این مساله با افراط همراه است.

به طور کلی عرف جامعه نظر چندان مثبتی در مورد ازدواج هایی که مرد کوچکتر از زن است ندارد هر چند که در سالهای اخیر تغییرات بسیاری در نگرش ها ایجاد شده است اما در هر حال باز هم نظر مثبتی در این مورد کمتر مشاهده می شود.

البته قبل از اینکه در مورد نحوه برخورد منطقی و صحیح در این زمینه صحبت کنیم لازم است که در مورد درست بودن یا نبودن این ازدواج ها صحبت نماییم:

به طور کلی عرف جامعه نظر چندان مثبتی در مورد ازدواج هایی که مرد کوچکتر از زن است ندارد هر چند که در سالهای اخیر تغییرات بسیاری در نگرش ها ایجاد شده است اما در هر حال باز هم نظر مثبتی در این مورد کمتر مشاهده می شود. حال هر چه این تفاوت سنی بیشتر باشد واکنش ها نیز شدیدتر و منفی تر خواهد بود. البته این بدبینی را تنها نمی توان بر گردن احساساتی بودن و یا افکار غلط گذاشت. در برخی از موارد تجربه، مشاهده زندگی های زناشویی مشابه  و .. مردم را به این نتایج رسانده است. اما برخی از برداشت ها و سوگیری ها نیز چندان با منطق سازگار نیست. البته این مهم را نباید از نظر دور داشت که فرآیند بلوغ چه در زمینه شناختی و عاطفی و چه هیجانی در خانم ها چند سال زودتر از آقایان رخ می دهد . در ضمن در مورد مشکلات این نوع ازدواجها می توان گفت که:

- بلوغ فکری زودتر دختر : با توجه به اینکه دختر زودتر از پسر به بلوغ فکری می رسد بالاتر بودن سن او در ازدواج باعث فاصله افتادن فکری آن دو می شود؛ در حالیکه زن و مرد باید با یکدیگر قرب فکری داشته باشند.

مرد غمگین

- پیشگیری از اثبات اقتدار مرد :  یک زندگی زناشویی موفق ، زندگی است که در آن صلاحیت، توانایی و قدرت تشخیص مرد به رسمیت شناخته شود و از طرف دیگر پدر خانواده نیز به عنوان یک الگوی مقتدر برای فرزندان شناخته شود. در ازدواج هایی که عمدتا تناسب سنی وجود دارد، این مهم فراهم می شود اما وقتی این تناسب بر هم می خورد به طور طبیعی زن ممکن است نقش مادر و یا حتی یک بزرگتر را برای شوهر خود ایفا کند و با این کار جلوی اقتدار طبیعی مردانه وی گرفته شود.

 

- عدم پذیرش خانواده پسر : به طور معمول، خانواده پسر به ویژه مادر او به چنین ازدواج های نظر مطلوب نخواهد داشت و اگر به رغم میل باطنی وی چنین ازدواجی صورت گیرد حمایت لازم را از عروس خود نخواهد کرد که این مساله برای دختر بسیار رنج آور خواهد بود.

 

- عدم پذیرش عرف : ازدواج دختر و پسر با این شرایط را عرف چندان نمی پذیرد و مطلوب این است که وقتی زن و مرد در جامعه حضور یابند و در کنار هم قرار گیرند از ظاهرشان مشخص باشد که همسران یکدیگرند.

البته اینها مسایلی است که عمدتا در این زمینه بحث می شد اما به نظر می رسد که در سالهای اخیر و با افزایش متقاضیان ازدواج با دختران بزرگتر، مشاوران و متخصصان نیز در این زمینه به تجدید نظر پرداخته و با این مساله به شدت گذشته برخورد نمی کنند.

به خصوص با توجه به سختی های رو به افزایش ازدواج و انتخاب همسر، متصدیان امور فرهنگی سعی دارند مساله بزرگتر بودن دختر از پسر را تبدیل به یک معضل دیگر نکرده و این مساله را کمی تعدیل بخشند وعموما توصیه می کنند اگر قصد چنین ازدواج هایی دارید باید در نظر داشته باشید که بهتر است سن عاطفی و شناختی زن از سن تقویمی او کمتر باشد و از طرف دیگر سن عاطفی و عقلانی مرد از سن تقویمی(شناسنامه ای ) وی بیشتر باشد.

برای هر فاکتوری متناسب با تاثیر آن اهمیت قایل شوید و از عوامل مهم دیگر غافل نشوید.

از طرف دیگر  به دختران و پسرانی که قصد چنین ازدواجهایی را دارند توصیه می گردد که قبل از هر چیز کمی بیشتر در مورد انتخاب خود فکر کنند. برای مثال بررسی کنند و ببینند که آیا تبعات این انتخاب را می دانند؟ آیا با این تفاوت سنی مشکلی ندارند؟ در هر حال عرف کلی جامعه ما به این شکل است که مردان خواهان ازدواج با زنان هم سن یا کوچکتر از خود هستند. آیا امکان دارد که چند سال بعد از این ازدواج، مرد به این فکر بیفتد که"من موقعیت های بسیار بهتری داشتم، چرا با یک زن بزرگتر از خودم ازدواج کردم؟" و یا اینکه زن به این نتیجه برسد که ای کاش با مردی پخته تر و مقتدر تر ازدواج کرده بودم و ...

برخورد منطقی با این مساله چیست؟

ازدواج

فرض کنیم شما(به عنوان والدین) در چنین شرایطی قرار گرفته اید ، مخالفت خود را به چه شکل ابراز می کنید ، اصلا از نظر شما مخالفت کردن به چه شکل صحیح است؟ بعضی از پدر و مادرها ترجیح می دهند عکس العمل چندان تندی نشان نداده و اقدام خاصی انجام ندهند تا از این طریق فکر ازدواج را از ذهن پسرشان بیرون کنند. این کار در بسیاری از موارد تنها به پنهان شدن رابطه دختر و پسر می انجامد یعنی اتفاقی که به نفع هیچکس نیست. گاهی اوقات نیز والدین تنها بر روی سن تمرکز کرده و آن را بسیار بزرگ جلوه می دهند و این کارشان موجب می گردد کم کم خود موضوع برای آنها بزرگتر شده و به شکلی غیر قابل پذیرش در بیاید.

 

 

در این شرایط سعی کنید برای هر فاکتوری متناسب با تاثیر آن اهمیت قایل شوید و از عوامل مهم دیگر غافل نشوید. ممکن است دلیل مخالفت شما با انتخاب پسرتان همخوان نبودن آن با معیار خودتان است. اگرکمی به موضوع تفاوت سنی توجه کنید خواهید دید که این عامل فقط در تصمیم گیری اهمیت ندارد. بلکه در کنار دیگر شرایط معنا می یابد. یک ازدواج مناسب باید بتواند پاسخگوی نیازها، امیال و البته مصالح فرد باشد. گاهی اوقات، ما هنگام نشان دادن مخالفت ها تنها به مصلحت فرد توجه کرده و دقت نمی کنیم که میل او چیست و وضعیت نیازهایش به چه صورت است؟

 

لذا به شما والدین عزیز توصیه می گردد که در زمان ابراز مخالفت، احساسی حرف زدن هیچکس را به نتیجه نمی رساند. دلایل خودتان را فهرست کنید و ببینید علاوه بر موضوع سن آیا نکات دیگری هم وجود دارد؟ اگر نکات جدی مهم تری است ابتدا آنها  را مطرح کنید و اگر مسایل چندان مهم دیگری وجود ندارد برای مخالفت کمی مکث کنید. بسیاری از نگرانی های ما تنها به خاطر عدم آگاهی درباره موقعیتی است در آن هستیم. لذا اگر شما و فرزندتان در این شرایط قرار گرفتید به سرعت به سراغ افکار رایج جامعه نروید بلکه سعی کنید با یک متخصص مشورت کرده و دیدی واقع بینانه کسب کنید.

 


نوشته شده در یکشنبه 90/10/25ساعت 10:57 عصر توسط ونوشک نظرات ( ) |

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند         و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
رباب و چنگ به بانگ بلند مى گویند         که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد         گر اعتماد بر الطاف کار ساز کنید
میان عاشق و معشوق فرق بسیارست         چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
نخست موعظه ء پیر صحبت این حرفست         که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
هر آن کسى که در این حلقه نیست زنده به عشق         بر او نمرده به فتوى من نماز کنید
و گر طلب کند انعامى از شما حافظ
حوالتش به لب یار دلنواز کنید

نوشته شده در پنج شنبه 90/10/22ساعت 8:13 عصر توسط ونوشک نظرات ( ) |

سلام ما هم به جمعتون پیوستیم  اگر مایلید و مارا میپذیرید لطفا به ما هم سر بزنید

در مقابل تقدیر خداوند مثل کودکی باش که وقتی اورا به هوا می اندازی می خندد چون ایمان دارد که تو اورا خواهی گرفت  


نوشته شده در چهارشنبه 90/10/21ساعت 12:27 صبح توسط ونوشک نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin